انگلیسی برای همه

Learning English is fun

انگلیسی برای همه

Learning English is fun

انگلیسی برای همه

این وبلاگ مکانی برای استفاده از مطالب، دانلودها، داستانها و ... در مسیر یادگیری و آموزش زبان انگلیسی می باشد. امیدوارم با نظرات سازنده خود یاریگر بنده در این راه باشید.
اینجانب مجید دورانی، دبیر زبان انگلیسی، از شهرستان سلماس استان آذربایجان غربی هستم. هم اکنون در پست دبیر زبان انگلیسی دبیرستان نمونه دولتی ایلیا پاشاپور (دوره اول) و مدرس کانون دانش زبان سلماس مشغول به فعالیت می باشم.


امور اقتصادی | تدبیر اقتصاد
سرگرمی | پزشکی
آفاق | بیست تولز
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
آیه قرآن تصادفی

اصطلاحات و مکالمات خیابانی بخش دوم

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۰۵ ب.ظ


John told us a story and everyone got goose bumps.
جان داستانی برامون تعریف کردو مو به تن ما سیخ شد

Let's stay in touch. I'll email you whenever I can.
دسترس باش.هروقت بتونم بهت ایمیل میزنم

I don't have the guts to go bungee jumping.
من جرعت ندارم بانگی جامپینگ بازی کنم-پرش با طناب

I don't care about the weather. I'm going golfing rain or shine.
هوا اصلا برام مهم نیست ، میخوام برم گلف باشی کنم چه آفتابی باشه چه بارون بیاد

I don't want to go out tonight. I'm beat.
امشب نمیخوام برم بیرون ، خیلی خستم
I'm beat = I'm very tired.

Michael thinks everything is so easy. He doesn't realize it's easier said than done.
مایکل فکر میکنه همه چی آسونه، نمیفهمه که حرف زدن از عمل کردن راحت تره
 
It's about time. I waited two hours for you.
خیلی دیر شده ، دو ساعت منتظرت بودم

Will you stop jumping to conclusions. You should get all the facts before you make any decisions.
قبل از اینکه تصمیم بگیری باید حقیقت رو بدونی ، بدون آگاهی تصمیم نگیر
  jumping to conclusions = to guess the facts about a situation without having enough information.

Can you keep an eye on my daughter while I go get the car?
ممکنه چشمت به دخترم باشه ( حواست به دخترم باشه ) تا من برم یه ماشین بگیرم ؟

Grace started crying for no reason. It was totally out of the blue.
گریس بدون هیچ دلیلی شروع کرد به گریه کردن ، کاملا غیرمنتظره بود
 out of the blue = without warning

He's a mechanic. He knows the car engine inside out.
او مکانیک هست ، موتور ماشین و مثل کف دستش میشناسه- همه چی راجع به موتور ماشین میدونه

Can you give me a hand setting up the dining table?
میتونی کمکم کنی میز غذاخوری را بلند کنم ؟
Give someone a hand= get someone help

I wish I could, but it's too expensive, so I only go every now and then.
آرزومه بتونم ، اما خیلی گرونه ، فقط گه گاهی میرم

Don't nuke an egg. It will explode in the microwave.
تخم مرغ را داخل ماکروفر گرم نکن ، داخل ماکروفر میترکه

I don't want to be waiting for you, so you'd better be there at three o'clock on the dot.
نمیخوام منتظرت بمونم ، پس ساعت 3 اینجا باید باشی همو ببینیم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ابزار هدایت به بالای صفحه